برگ سوم از سال 96 (خرداد )
دوست داشتنت اتفاق قشنگیست که هر روز صبح با من چشم باز میکند در من نفس میکشد و بدون هیچ کلامی با من قدم میزند خرداد امسال مصادف بود با ماه رمضون از 6 خرداد تا 6 تیر .... بخاطر همین چون روزه میگرفتیم و هوا خیلی گرم بود کمتر بیرون رفتیم و اکثرا خونه بودیم ... یکی دوشب بعد افطار رفتیم پارک و چند شب هم واسه افطار باغ دایی بودیم تا سحر یه شبم با خاله الناز بعد افطار رفتیم باغ پونه طرقبه با یه عالمه بازی و خوردن بستنی و قارچ سوخاری و بلال آتیشی قبل و بعد افطار یه جورایی خودتو سرگرم میکردی و اصلا مزاحم استراحت من نمیشدی تو ماه روزه... اینقد که فهیمده ای ناز من ...